ادبیات

غزل ها و تک بیت های ناب کهن و معاصر

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ارسال شعر» ثبت شده است

در دست این دیوانه از تو مدرک افتاده است(محمد رفیعی)

حس کرده بودم اتفاقی کوچک افتاده ست
بر روی دیواری خراشی اندک افتاده ست

حالا خودم را سخت در بند تو می بینم
دیواری از سنگم که رویش پیچک افتاده ست

آیا به جز تسلیم راه دیگری دارد؟
سرباز بی شاهی که در میدان تک افتاده ست

غیر از تو تصویری نه می خواهم نه می بینم
از چشم من دنیای بی تو بی شک افتاده ست

در نامه ای اقرار کردی عاشقی، حالا
در دست این دیوانه از تو مدرک افتاده ست

ادامه مطلب...
۰۴ مرداد ۹۶ ، ۱۵:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین کیانپور

مثل آن جسم که از روح جدا می ماند(جواد منفرد)

مثل آن جسم که از روح جدا می ماند
از منِ بعد تو یک مرده بجا می ماند
عشق بی حد به کسی داشتن آن خود کشی است
که به جان دادنِ در راه خدا می ماند
رفتنت حادثه ای بود که با دیدن آن
تا همیشه دهن پنجره وا می ماند
بد شکسته ست دلم ،این همه دلداری تو
آب دادن به گلی سوخته را می ماند
جای آزادگی احساس اسارت دارد
هر که از بند تو ای عشق رها می ماند

ادامه مطلب...
۰۱ مرداد ۹۶ ، ۱۸:۳۱ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
امیرحسین کیانپور