ادبیات

غزل ها و تک بیت های ناب کهن و معاصر

همین که نیمه شب ها از خیالش بگذرم خوب است(شیرین خسروی)

مصیبت های من بسیار اما دلبرم خوب است
تنش گرم و لبش شیرین! هوای بسترم خوب است
خداراشکر! دارد پیکرم با درد می سازد
اگر نیمی از آن بیمار نیم دیگرم خوب است
"مرا درخانه سروی هست کاندر سایه ی قدش"
دلم آرام! افکاری که دارم در سرم خوب است
نیازی نیست زیباتر از این باشم همینی که
به هر شکلی که می خواهم از او دل می برم خوب است
نیازی نیست چون رودی کنار خانه اش باشم
همین که نیمه شب ها از خیالش بگذرم خوب است
برای دیگران دنیای سرشار از دورویی ها
برای من همین که ساده و خوش باورم خوب است
همین که گاه با او می نشینم چای می نوشم
همین فنجان که دارم تا لبم می آورم خوب است

ادامه مطلب...
۱۳ مرداد ۹۶ ، ۱۶:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین کیانپور

در آفتاب غنچه ی پرپر چه می کند؟(مژگان عباسلو)

در آفتاب، غنچه‌ی پرپر چه می‌کند؟
در آسمان، پرنده‌ی بی‌پر چه می‌کند؟
از بند تو رها شدن من چه سود داشت؟
این بومرنگ اول و آخر چه می‌کند؟
از خویش در فرارم و در جمع بی‌قرار
در حیرتم که یاد تو دیگر چه می‌کند؟!
چون صخره ساکتی و نمی‌پرسی از خودت
موجی که داشت شور تو در سر چه می‌کند
من از که شکوه می‌کنم؟ آئینه دست اوست
آموخته‌ست از خود من هرچه می‌کند
گفت او که رفت، با دل پر خون چه می‌کنی؟
گفتم درخت آخر آذر چه می‌کند؟

ادامه مطلب...
۱۱ مرداد ۹۶ ، ۱۹:۲۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین کیانپور

از صلح می گویند یا از جنگ می خوانند(فاضل نظری)

از صلح می‌گویند یا از جنگ می‌خوانند؟!
دیوانه‌ها آواز بی‌آهنگ می‌خوانند
گاهی قناریها اگر در باغ هم باشند
مانند مرغان قفس دلتنگ می‌خوانند
کنج قفس می‌میرم و این خلق بازرگان
چون قصه‌ها مرگ مرا نیرنگ می‌دانند
سنگم به بدنامی زنند اکنون ولی روزی
نام مرا با اشک روی سنگ می‌خوانند
این ماهی افتاده در تنگ تماشا را
پس کی به آن دریای آبی‌رنگ می‌خوانند

ادامه مطلب...
۱۱ مرداد ۹۶ ، ۱۶:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین کیانپور
چهارشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۰۳ ق.ظ امیرحسین کیانپور
من پاره های قلبم و در اشک جاری ام(غلامرضا شکوهی)

من پاره های قلبم و در اشک جاری ام(غلامرضا شکوهی)

شکوه شعر خراسان درگذشت

استاد غلامرضا شکوهی دار فانی را وداع گفت


من پاره های قلبم و در اشک جاری ام
خونابه ای به وسعت یک زخم کاری ام
چون قلب دیرسال تراشیده بر درخت
تنهاترین نشانه ی یک یادگاری ام
یلدای من که ثانیه ی شوم ساعت است
ای وای بر حکایت شب زنده داری ام
زندان شیشه بود جوابم که چون گلاب
دیدم سزای خنده ی شوم بهاری ام
من دست بر کمر زده ام از خمیدگی
جز دست من نکرده کسی دستیاری ام
غمزوزه ی جراحت گرگم به کوهسار
با درد خویش هم نفس بی قراری ام
چون سایه ی طویل درختم که در غروب
هر لحظه بیشتر ز تن خود فراری ام
بندی به پای دارم و باری گران به دوش
در حیرتم که شهره به بی بند و باری ام

ادامه مطلب...
۱۱ مرداد ۹۶ ، ۰۰:۰۳ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
امیرحسین کیانپور

دنیا لیاقتی که از آن بگذرم نداشت (محمد سهرابی)

بس کن بهانه را و ببر راه راه را
حاجی میان سینه نظر کن اله را
مشاطگان به لاک فرو می روند اگر
آلوده ی مداد کنی چشم ماه را
زاهد به عمر خویش به یک توبه شاد شد
ما می کنیم شب همه شب این گناه را
دنیا لیاقتی که از آن بگذرم نداشت
از آخرت مگر که بپوشم نگاه را
تعلیم مسح سر چو به من می نمود شیخ
برداشت از سرم به فقاهت کلاه را
تسبیح را مگو که چه آویختی به دف
کو حلقه ای که ره ندهد اشتباه را

ادامه مطلب...
۱۰ مرداد ۹۶ ، ۱۵:۱۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین کیانپور

اگر هر آینه با خویش در سخن هستیم(علیرضا بدیع)

اگر هر آینه با خویش در سخن هستیم
عجیب نیست.. که یک روح در دو تن هستیم 
به روی شانه ی هم گریه می کنیم که ما
دو ابر سر به هوا در دو پیرهن هستیم 
دو عاشقیم ولی در دو سرزمین جدا
دو پادشاه که در فکر یک وطن هستیم
دو جنگجو که نجنگیده نیز معلوم است
که هر دو فاتح این جنگ تن به تن هستیم 
مخوان به گوش من افسانه ی خزان! که هنوز
چنان دو غنچه ی در حال وا شدن هستیم
*** 
خوش این زمان.. که در آغوش گر گرفته ی هم
به امر عشق شهیدان بی کفن هستیم...

ادامه مطلب...
۱۰ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۱۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین کیانپور

تشنه ام تشنه ندارم انتخاب دیگری(میثم داوودی)

تشنه ام تشنه ، ندارم انتخاب دیگری
از سرابی می دوم سوی سراب دیگری
در پی رویای چشمان سیاهت ، سالهاست 
می پرم هرلحظه از خوابی به خواب دیگری
چشم بستی وگذشتی ، گرچه من با سادگی
باز کردم روی لبخندت حساب دیگری
کاش جای نه ، در آن تاریکی بی انتها
برق می زد روی لب هایت جواب دیگری
در سرم پیچید فکر حلقه آغوش تو
در نیاوردم اگر سر از طناب دیگری
اشک یا لبخند ، بعد از تو چه فرقی می کند؟
می گذارم هی نقابی بر نقاب دیگری
تشنه ام امشب،بیا با ناگهان بوسه ات
لب به لب کن استکان را از شراب دیگری

ادامه مطلب...
۰۹ مرداد ۹۶ ، ۱۶:۳۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین کیانپور

فرقی میان طعنه و تعریف خلق نیست(فاضل نظری)

با اینکه خلق بر سر دل می نهند پا
شرمندگی نمی کشد این فرش نخ نما
بهلول وار فارغ از اندوه روزگار
خندیده ایم! ما به جهان یا جهان به ما
کاری به کار عقل ندارم به قول عشق
کشتی شکسته را چه نیازی به ناخدا
گیرم که شرط عقل به جز احتیاط نیست
ای خواجه! احتیاط کجا؟ عاشقی کجا؟
فرقی میان طعنه و تعریف خلق نیست
چون رود بگذر از همه سنگ ریزه ها

ادامه مطلب...
۰۹ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین کیانپور

که سربازی چه خواهد کرد با انبوه جنگاور(علیرضا بدیع)

ازین سوی خراسان بلکه تا آن سوی کنگاور
چه طرفی بسته ام ای دوست از این نام ننگ آور؟
اگر سنجاق مویت وا شود از دست خواهم رفت
که سربازی چه خواهد کرد با انبوه جنگاور؟
دلم را پیشتر از این به کف آورده ای؛ حالا
زلیخایی کن و پیراهنم را هم به چنگ آور
به دست آور دل آن شاه ترسو را به ترفندی
به لبخندی سر این شیخ ترسا را به سنگ آور
به استقبال شعر تازه ام بند قبا بگشا
مرا از این جهان بی سر و سامان به تنگ آور
فراموشی در این شیشه ست، خاموشی در آن شیشه
شرابت هوشیارم می کند قدری شرنگ آور

ادامه مطلب...
۰۹ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۱۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین کیانپور

اشک باید در آغوش یاری بریزد(مژگان عباسلو)

اشک باید در آغوش یاری بریزد
زلف بر شانه‌هایش نگاری بریزد
من سرم روی دوش تو باشد قشنگ است،
صخره وقتی از آن آبشاری بریزد
چای خوب است اما از آن بهتر این‌ست:
چای را آنکه تو دوست داری بریزد
خواست قلب مرا پر کند از تو این عشق
خواست دریا که در جویباری بریزد!
عمر ما آن شکوفه‌ست بر شاخه، افسوس
می‌رود با نسیمی بهاری بریزد
چهره‌ام مثل آئینه از غم کدر شد
کاش دست تو از من غباری بریزد

ادامه مطلب...
۰۷ مرداد ۹۶ ، ۱۵:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین کیانپور