ادبیات

غزل ها و تک بیت های ناب کهن و معاصر

تو را به خاطر این چیزها نمی خواهم(مهدی فرجی)

خدا تو را به همان صورتی که می خواهم
قلم به دست گرفت و کشید همراهم
کسی به نام من از ساعت جهان گم شد
همان دقیقه که پیدا شدی سر راهم
قبول دارم، تقصیر سر به زیری توست
اگر رسید به آن سیب، دست کوتاهم
پر از ظرافت و زیبایی زنی، اما
تو را به خاطر این چیزها نمی خواهم
به کاسه ی کلمات زمین نمی گنجی
برای درک تو درمانده است الفبا هم
تو دوست داری شهر مرا و عادت کرد
به کفش های تو پس کوچه های این جا هم

ادامه مطلب...
۰۶ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۳۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین کیانپور

من چهره ای در آینه ها دیدم از خودم(حمیدرضا شکارسری)

من چهره ای در آینه ها دیدم از خودم
آن قدر هولناک که ترسیدم از خودم
آن مرد ترسناک در آیینه ها تویی؟
این را هزار مرتبه پرسیدم از خودم
اما از آسمان به زمین می توان رسید
در پرتگاه آینه فهمیدم از خودم
ای مرد ناشناس! تو در من چه می کنی؟
-گفتم به آن غریبه و پرسیدم از خودم-
ناگاه خشمناک از آن من که من نبود
آیینه را شکستم و روییدم از خودم

ادامه مطلب...
۰۶ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۳۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین کیانپور

گر عقل پشت حرف دل اما نمیگذاشت(فاضل نظری)

گر عقل پشت حرف دل اما نمی گذاشت
تردید پا به خلوت دنیا نمی گذاشت

از خیر هست و نیست دنیا به شوق دوست
می شد گذشت، وسوسه اما نمی گذاشت

اینقدر اگر معطل پرسش نمی شدم
شاید قطار عشق مرا جا نمی گذاشت

دنیا مرا فروخت، ولی کاش دست کم
چون بردگان مرا به تماشا نمی گذاشت

شاید اگر تو نیز به دریا نمی زدی
هرگز به این جزیره کسی پا نمی گذاشت

گر عقل در جدال جنون مرد جنگ بود
ما را در این مبارزه تنها نمی گذاشت

ادامه مطلب...
۰۵ مرداد ۹۶ ، ۱۴:۴۷ ۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
امیرحسین کیانپور

تا سیب گونه ات بنوازد نگاه را (حسین زحمتکش)

تا سیب گونه ات بنوازد نگاه را
آدم چگونه سر نسپارد گناه را؟ 

حالم شبیه شانۀ بیچاره ایست که
در لابلای موی تو گم کرده راه را

هر چند گفته اند که بوسیدنت خطاست
توجیه می کند لب تو اشتباه را 

چشم تو بس که جاذبه دارد٬ عجیب نیست
عمری خدا به دور تو گردانده ماه را

حالم بد است٬ مثل گدایی که سالهاست
چشمش گرفته دختر یک پادشاه را

من در نماز غرق که باشم به غیر تو؟!
اسمت می آید "اشهد ان لا اله" را

ادامه مطلب...
۰۵ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۵۰ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین کیانپور

در دست این دیوانه از تو مدرک افتاده است(محمد رفیعی)

حس کرده بودم اتفاقی کوچک افتاده ست
بر روی دیواری خراشی اندک افتاده ست

حالا خودم را سخت در بند تو می بینم
دیواری از سنگم که رویش پیچک افتاده ست

آیا به جز تسلیم راه دیگری دارد؟
سرباز بی شاهی که در میدان تک افتاده ست

غیر از تو تصویری نه می خواهم نه می بینم
از چشم من دنیای بی تو بی شک افتاده ست

در نامه ای اقرار کردی عاشقی، حالا
در دست این دیوانه از تو مدرک افتاده ست

ادامه مطلب...
۰۴ مرداد ۹۶ ، ۱۵:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین کیانپور

و اسماعیل می دانست آن چاقو نمی برد (مهدی جهاندار)

و اسماعیل می دانست آن چاقــو نمی برد
که صیادی که من دیدم دل از آهو نمی برد

کدامین بارگاه است این کدامین خانقاه است این
که در اینجـــا نفس از گفتن یــــا هــــو  نمی برد

دلا دیوانگی کم نیست، شاید عشق کم باشد

اگر زنجیـــــرها را زور این بازو نمــی برد

چـــرا ناراحتی ای دوست از دست رفیقـــانت
که خنجرعادتش این است رو در رو نمی برد

زلیخـــــا را بگو نارنــــج هایش را نگه دارد
که دیگر نوبت عشق است و تیغ او نمی برد

ادامه مطلب...
۰۴ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین کیانپور
چهارشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۱۷ ق.ظ امیرحسین کیانپور
عقل بیهوده سر طرح معما دارد(فاضل نظری)

عقل بیهوده سر طرح معما دارد(فاضل نظری)


عقل بیهوده سر طرح معما دارد
بازی عشق مگر شایدو اما دارد

با نسیم سحری دشت پر از لاله شکفت
سر سربسته چرا اینهمه رسوا دارد 

در خیال آمدی و آینه ی قلب شکست
آینه تازه از امروز تماشا دارد

بس که دلتنگم اگر گریه کنم می گویند
قطره ای قصد نشان دادن دریا دارد 

تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده است
چه سر انجام خوشی گردش دنیا دارد 

عشق رازیست که تنها به خدا باید گفت
چه سخن ها که خدا با من تنها دارد

ادامه مطلب...
۰۴ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۱۷ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین کیانپور
سه شنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۶، ۰۵:۱۳ ب.ظ امیرحسین کیانپور
شاعری در قطار قم مشهد (سید حمیدرضا برقعی)

شاعری در قطار قم مشهد (سید حمیدرضا برقعی)

باهمین چشم های خود دیدم، زیر باران بی امان بانو!
درحرم قطره قطره  می افتاد  آسمان  روی  آسمان  بانو

صورتم قطره قطره حس کرده ست چادرت خیس می شود اما
به خدا گریه های من گاهی دست من نیست مهربان بانو

گم شده خاطرات کودکی ام گریه گریه در ازدحام حرم
 باز هم آمدم که گم بشوم من همان کودکم همان،بانو
باز هم مثل کودکی هر سو می دوم در رواق تو در تو
دفترم دشت و واژه ها آهو...گفتم آهو و ناگهان بانو...
شاعری در قطار قم - مشهد چای می خوردو زیر لب می گفت:
شک ندارم که زندگی یعنی، طعم سوهان و زعفران بانو

ادامه مطلب...
۰۳ مرداد ۹۶ ، ۱۷:۱۳ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
امیرحسین کیانپور
سه شنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۴۲ ب.ظ امیرحسین کیانپور
جایی که کوه خضر به زحمت بایستد(هادی جانفدا)

جایی که کوه خضر به زحمت بایستد(هادی جانفدا)

جایی که کوه خضر به زحمت بایستد
شاعر چگونه پیش تو راحت بایستد

نزدیک می‌شوم به تو چیزی نمانده است
قلبم از اشتیاق زیارت بایستد

بانو سلام کاش زمان با همین سلام
در آستانه در ساعت بایستد

و گردش نگاه تو در بین زائران
روی من – این فتاده به لکنت – بایستد

تا فارغ از تمام جهان روح خسته‌ام
در محضر شما دو سه رکعت بایستد

بانو اجازه هست که بار گناه من
در کنج صحن این شب خلوت بایستد؟

در این حرم هزار هزار آیه عذاب
هم وزن با یک آیه رحمت بایستد

باید قنوت حاجت بی‌انتهای ما
زیر رواق‌های کرامت بایستد

شیعه به شوق مرقد زهرا به قم رسید
طاقت نداشت تا به قیامت بایستد

ادامه مطلب...
۰۳ مرداد ۹۶ ، ۱۵:۴۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
امیرحسین کیانپور

دردیم و شهره ایم به درمان نداشتن(سیده تکتم حسینی)


تقدیر ما شده است بهاران نداشتن
یک تکه ابر.. رحمت باران نداشتن
از لطف روزگار فراوان به ما رسید
در بخت ما پر است فراوان نداشتن
بی چشمداشت سفره ی دل باز کرده ایم
گیرم در آن نبود به جز نان نداشتن
پایین نرفت حق کسی از گلویمان
پس متهم شدیم به دندان نداشتن
هنگام عشق چنته ی ناچیز ما چه بود؟
جانی درست قابل جانان نداشتن

ادامه مطلب...
۰۱ مرداد ۹۶ ، ۲۰:۲۶ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
امیرحسین کیانپور